نوشته شده توسط : تیم ظهور

امام صادق (ع):

یَرَونَه و و لا یَعرِفُونَه

در دوران غیبتش (امام زمان(ع))او را می بینند اما نمی شناسند.

بحارالانوار جلد 52 صفحه 350



:: بازدید از این مطلب : 324
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 29 / 7 / 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تیم ظهور

 

سلام ای آفتاب ایران،که اشعه تابناکت تا دور ترین کشورها را در نور دیده،و دست نیاز و چشم امید عاشقانت را بدین سو کشانده است.

قدم بر چشمان ما نهادی ای یادگار رسول(ص)،که رنج این سفر طولانی را به جان خریدی،تا خاک راهت را شفای وجودمان سازیم و بر جای هر گامت بوسه ای زنیم.

خوش آمدی ای عزیز زهرا(ع)،که تابش سبزت برکات زمین و آسمان را بر ما بارید و مارا غرق دریای نعمت کرد.

درازده قرن است که نام تو تاج افتخار ایرانیان است، و جذبه ولایتت هر ساله میلیونها دل با محبت را از جای جای زمین به سوی تو می کشاند.این فخر ابدی پایدار باد و سایه ات بر سر ما مستدام،ای سلاله حسین(ع).

اکنون هزار و دویست و سی و یک سال از قدو م مبارک امام رضا(ع) به این سرزمین می گذرد، و برکات حضرتش از بارگاه مقدس او در ایران تا اقصی نقاط عالم جلوه گر شده است.هر نگاهی به بقعه ملکوتی اش از ما  می طلبد که داستان کامل سفر آن حضرت از مدینه تا خراسان بدانیم.

یا امام رضا(ع)...! در آرزوی روزی هستیم که در پیشگاه فرزندت حضرت مهدی(عج)،به بارگاه تو آییم و زیارت نامه ات را از لبان مبارکش بشنویم و بر دعای او در حضورت آمین گوییم.

 



:: بازدید از این مطلب : 283
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 29 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تیم ظهور

 

بسم الله الرحمن الرحیم
آشناي غريب
ما در این مقاله می خواهیم شخصیتی را معرفی کنیم كه نه تنها باعث غرور ميهن خود شد ، بلكه باعث شد تا تمام بشریت به او افتخار کنند. بیشترکسانی کمی در مورد زندگی و شخصیت عظیم ایشان شنیده اند ، به روح بلند ايشان اظهار ادب و احترام می کنند و پرداختن به زندگي ایشان و صحبت كردن دربارة اين شخصيت را افتخار بزرگي براي خود مي‌دانند و به عنوان يك ايراني به خود مي‌بالند كه خاك عزيز ميهنشان چنين مردي را تقديم بشريت كرده است.
نام او محمد بود و در يازدهم جمادي‌الاول سال 597 هجري بدنيا آمد.
در كودكي به فراگيري علم رياضي پرداخت. عطش علمی محمد به قدری بود كه استاد او به پدرش گفت كه من هرچه مي‌دانستم به او آموختم، ولي او سئوالاتي از من مي‌پرسد كه قادر به پاسخگويي نيستم!
ايشان سي‌وپنج كتاب در زمينه رياضي تأليف كردند.
تبحّر خواجه نصيرالدين در علوم عصر خويش به ويژه فلسفه، رياضيات، كلام، منطق، ادبيات و نجوم، بزرگان را بر آن داشت تا زبان به ستايش وي گشوده و با تعبيراتي چون استادالبشر، افضل العلماء، اعلم نويسندگان از او ياد كنند.
يكي از اقدامات ايشان تأسيس رصدخانه مراغه بود. ايشان شاگرداني مانند علامه حلّي، قطب‌الدين شيرازي، سيد ركن الدين استرآبادي داشتند.
در عراق بودند خبر حمله مغول ها به ايران و كشته شدن 1748000 نفر را مي‌شنود و به ايران باز مي‌گردد. يكي ديگر از اقدامات مهم او جلوگيري از به آتش كشيدن كتابخانه حسن صباح و جمع‌آوري و نگارش كتبي بود كه به گفتة دانشمندان اروپايي اگر اين اقدامات نبود ، علم امروز دنيا دويست سال عقب نگه داشته مي‌شد!
برد كلمن آلماني در كتاب تاريخ ادبيات دربارة قرن هفتم مي‌نويسد: مشهورترين عالم و دانشمند اين عصر مطلقاً و بدون شك خواجه‌نصير الدين طوسي است.
خواجه نصير در رصدخانه، كتابخانه بزرگي با 400 هزار كتاب تاسيس كرد كه يكي از بزرگترين كتابخانه‌هاي آن زمان در جهان بود.
از رصدخانة مراغه بعنوان پناهگاه دانشمندان نيز ياد مي‌شود، زيرا خواجه‌نصير با دعوت كردن دانشمندان آن عصر به رصدخانه، آنها را از ناامني قرن هفتم حفظ كرده و امكان تحقيق براي آنها و حفظ آثارشان را بوجود می آورد.
علامه حلّي از شاگردان برجسته خواجه در مورد خصوصيات اخلاقي او مي‌گويد:( او شريفترين مردي بود كه من در عمرم ديده ام.)(مفاخر اسلام،ج 4 ،ص 136.)  مطالبي كه عرض شد تنها گوشه‌اي از زندگاني اين دانشمند بزرگ بود و طبيعتاً پرداختن به تمام جوانب زندگي چنين دانشمند بزرگی در حاشيه يك متن  امكان پذير نيست. اما نكته‌اي كه موجب شد كه ما در این بخش از اين دانشمند برجسته ياد كنيم، ارادت و علاقه شديد ايشان نسبت به ساحت مقدس اهل بيت (ع) مي‌باشد. اين مرد بزرگ با عشق به اهل‌بيت (ع) زندگي كرد و سرانجام با محبت آنان، اين دنيا را ترك گفت.
كسي كه به شهادت تاريخ، ابرمرد علم زمان خود بود ، با كمال خضوع و خشوع زبان و قلم خود را در مدح و ستايش امامان معصوم (ع) به كار مي‌برد. يكي از بزرگان قبل از مرگ خواجه ، به او پيشنهاد كرد كه وصيّت كند تا او را به نجف ببرند و در كنار قبر اميرالمومنين(ع) دفن كنند، اما خواجه كه عمري با امام موسي كاظم (ع) مأنوس بود، وصيت كرد كه او را پايين قبر آن امام عزيز دفن نمايند . اما نکته بسیار عجیب اینجاست ، خواجه وصیت کرد که روي سنگ قبرش آية هجده سوره كهف را بنويسند، كه مي‌فرمايد: (و كَلْبَهُمْ باسطَ ذِراعَيهِ بِالوَصيدْ)، (و سگ ايشان گشاده كرده است دو دست خود را بر عتبه دروازه) .
 
محور اصلی این مطالب ، جمله‌اي از خواجه‌ دربارة امام زمان(ع) است كه فرمودند:
(وجودهُ لُطف وتصّرفه لطفُ آخَرْ و غيبتهُ منّا) يعني: (وجود امام لطف است و قبول امر امامت از طرف ايشان لطفي ديگر ولي غيبت او از ماست)(کشف المراد،362.) شخصي همچون خواجه نصير فهميد و فرمود، كه نفس وجود آن حضرت لطف است، چرا كه: قدر زر زرگر شناسد/ قدر گوهر گوهري.
اين وبلاگ، وبلاگی است كه به احترام ولي نعمت ما، وجود مقدّس امام زمان (ع) طراحی شده است. اميد همه ما اين است كه ايشان ما را هم مورد عنايت كريمانة خود قرار دهند. بياييم همه يك نيّت كنيم و از آن حضرت بخواهيم به ما هم مفهوم اين كلام خواجه را بفهماند.
خواجه نصير چه چيزي از امام مي‌دانست كه وجود ايشان را لطف مي‌ديد؟ امروز من و شما تا چه حد با آن لطف الهي آشنايي داريم و از او در زندگي بهره مي‌گيريم واقعاً به‌عنوان يك مسلمان چقدر با اين امام (مهربان و زنده) آشنا هستيم. طبق فرمايش خواجه نصير ، وجود امام لطفي است از جانب پروردگار كه شامل حال ما شده، اما نكته اينجاست كه ما چقدر خودمان را در مقام پذيرش اين لطف عظيم الهي قرار داده ایم . واقعاً چند لحظه با خودمان فكر كنيم، چقدر از بركت وجود امام در زندگي روزمره استفاده مي‌كنيم.
يكي از معاني لطف در اين كلام خواجه نعمت است، همان نعمتي كه خداوند متعال در قرآن كريم مي‌فرمايد: (اگر شكرش را بجا آوريد آن را بر شما افزون مي‌كنم و اگر آن را كفر كنيد دچار عذاب شديد من خواهيد شد).
شكر نعمت يعني استفادة صحيح از نعمتي كه خداوند براي ما فرستاده و تشكر از او بر طبق احاديث و روايات و به حكم عقل ، بزرگترين نعمت خداوند به مردم قرار دادن سرپرست يعني امام براي مردم هر عصر است. اما سئوال اينجاست كه من و شما تا چه حد از وجود اين نعمت آگاهيم. مي‌دانيم كه آب، غذا، بدن سالم، عقل سالم، خانوادة خوب و مواردي از اين قبيل هر كدام نعمتي بزرگ هستند؛ اما امام صادق (ع) مي‌فرمايد:‌ (اين نعمت‌ها و تمام نعمت‌هاي ديگري كه مي‌توانيم تصور كنيم، يك طرف، اما نعمت عظيم خداوند بر شما امام است.)
يقيناً آن چيزي كه ما از مفهوم كلمة " امام"  مي‌فهميم ، با معناي حقيقي آن فرق دارد، چرا كه اگر اينطور نبود، اينقدر از وجود ارزشمند او در بين خودمان غافل نمي‌شديم. فرض کنید، کسی بگويد كه من به  مدت دو روز يعني 48 ساعت است که  از آب استفاده نكرده ام يا اصلاً فراموش كرده ام  كه چيزي به نام آب وجود دارد،این چیز عجیبی است. اما عجیب تر از آن ، این است كه کسانی ، گاهي اصولاً فراموش مي‌كنند كه چيزي به نام امام يعني سرپرست و راهنما وجود دارد! و این به چیزی عادی در میان ما تبدیل شده است.  
خواجه در جاي ديگر مي‌فرمايد: (هر مشكلي كه در ارتباط امام با مردم وجود دارد، از خود آنهاست.) بياييم ببينيم كجاي كار ما اشتباه بوده، چه اتفاقي افتاد كه ما اينقدر از آشناي قلبي خود دور شديم و چه بلاها و مصيبت‌هايي كه به خاطر اين دوري بر سر ما آمده است. چه شد كه در برخورد با امام تا اين حد دچار خرافات و گمراهي شديم. امروز امام در كجاي زندگي ما قرار دارد.
 شما سخن خواجه نصير با علمش را در نظر بگيريد و با نتيجة نظرسنجي كه در يكي از مدارس تهران دربارة ظهور امام زمان (ع) به عمل آمده است ، مقايسه كنيد. 70% دانش‌آموزان در پايتخت شيعه گفتند كه نمي‌خواهيم امام حالا ظهور كند چرا كه زماني كه ايشان ظهور مي‌كنند گردن مردم را خواهند زد.
شما اين برداشت از امام را، با فرمايش امام رضا (ع) مقايسه كنيد كه وقتي ايشان مي‌خواهند امام را معرفي كنند مي‌فرمايند: (الامام انيسُ الرفيق و الْوالِدُ الشَّفيق وَ الأَخُ الشَقيقُ وَ الاُمُّ البرةُ بالولَدِ الصَّغيرُ و مَفْزَعُ الْعِبادِ في الداهية النآد)،(امام دوستي همدم و مهربان است ، پدري دلسوز دوستدار است ، برادري همراه و همتاست و مادري است كه سخت به كودك خردسالش مهر مي‌ورزد. پناه بندگان بي‌پناه است كه در سختي‌ها و رنجها و مصيبت‌هاي مرگبار، راه به جايي ندارند.)(اصول کافی، ج 1،باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته،ح 1.) ببينيد امام رضا (ع) در تعريف امام از چه عبارت‌هايي استفاده مي‌كنند. حضرت در اولين كلام مي فرمايند : امام دوست مهربان است. امامي كه حتي با دشمنان خود با كمال جوانمردي و عدالت برخورد مي كند، با دوستان خودشان چگونه رفتاري خواهند داشت.
      ما كه دشمن را چنين مي پروريم                                 دوستان را از نظر چون مي بريم
        بلافاصله در گام بعد مي فرمايند كه او پدر دلسوز شماست و يا مادري كه سخت به كودك خرد سالش مهر مي ورزد. همه مي دانندكه پدر و مادر تمام عمرشان را صرف تربيت فرزندان خود مي كنند . براي يك پدر هيچ چيز لذت بخش تر از اين نيست كه فرزند خود را سعادتمند و خوشبخت كند.
ما چه تصوري از امام داريم و امام چه تعريفي دارد(!) ، بخصوص دربارة امام عصر (ع) كه هرچه ما امروز داريم، از بركت وجود آن حضرت است. درصدي از لطف و محبتي كه آن حضرت در برخورد با ما دارند، هرگز در بين خلايق، نسبت به عزيزترين شخص زندگي‌شان پيدا نمي‌شود. پس طبيعتاً كسي قادر به بيان آن لطف و محبت نيست. اما جهتتبرّك، حديثي از اميرالمومنين (ع) در رابطه با امام مهدي (ع) را بیان مي‌كنيم كه فرمودند: (آغوش پناهش بيش از هر پناهگاهي به روي پناهجويان گشاده است و دانشش بيش از دانش همه شماست و دلسوزيش از همه شما فراگيرتر.) ما شايد امروز اين حديث را نفهميم و درك نكنيم چرا كه چيزي از دلسوزي و مهرباني او نمي‌دانيم. ما امامي را نمي‌شناسيم كه زماني كه پدر شيخ مفيد (ره) از دنيا رفت؛ در تسليت مرگ پدر ايشان توقيعي‌ صادر كردند كه در قسمتي از آن آمده است: (اناالله و انا اليه راجعون، پدرت به نيكويي زندگي كرد و پسنديده درگذشت، خداوند نيز او را مشمول رحمت خود ساخت و به اولياء و دوستان خود ملحق ساخت. خداوند پاداش خيرت دهد و اين عزا را بر تو نيكو گرداند. تو سوگوار شدي و ما نيز سوگواريم، جدايي او تو را نگران ساخت، ما نيز نگران شديم). اين همان امامي است كه درباره اش آن طور قضاوت كرديم، خواجه راست مي گفت، چقدر در ارتباطمان مشكل داشتيم و نمي دانستيم چقدر از هم دور شديم .
اشاره ای به تشرف شخصی به نام علی بن مهزیار به خدمت امام زمان (ع)، خالی از لطف نیست. علي بن مهزيار در سفر بيستم خود به حج ، به خدمت امام رسيدند و ايشان به او فرمودند: چرا اينقدر دير نزد ما آمدي؟ فرزند مهزيار عرض كرد: آقاي من ، تاكنون كسي را نيافته بودم كه مرا بسوي شما راهنمايي كند. امام فرمود: آيا كسي را نيافتي كه تو را دلالت كند؟! نه لكن شما اموالتان را فزوني بخشيديد و بر بينوايان مؤمنين سخت گرفته، آنان را سرگردان و بيچاره كرديد و رابطه خويشاوندي را در ميان خود از بين برديد.
توجه داشته باشيد كه علي بن مهزيار بعد از بيست مرتبه رفتن به حج به خدمت حضرت رسيد. حال ايشان دليل سلب اين توفيق از او را براي اين مدّت طولاني ، بي‌توجهي به شيعيان كه حكم فرزندان و عزيزان آن حضرت را دارند، می دانند.  امام نفرمودند كه چرا از ياد من غافل شديد؛ نفرمودند كه چرا مرا فراموش كرديد. حتي نفرمودند كه چرا در دعا براي فرج من كوتاهي مي‌كنيد بلكه مي‌فرمايند چرا ضعيفان شيعه را فراموش كرديد.
بيائيم حرف دل خودمان را به آن حضرت بگوييم كه يا صاحب الزمان ما ضعيفيم، ادعا هم نمي‌كنيم كه شيعه شما هستيم ولي محبت شما را در دل داريم. امروز هم به جز شما كه حجت خداوند بر روي زمين هستيد؛ هيچ كس ديگري را هم نداريم كه به ما كمك كند. هيچ كسي را نداريم كه دست ما را بگيرد. شما خوب مي‌دانيد كه گاهي اوقات مشكلات و حوائجي در دل داريم كه ترجيح مي‌دهيم در دل نگه داريم و با خود شما در ميان بگذاريم.
بگوئيم كه نمي‌دانيم كه چرا رابطه ما به جايي رسيده است كه فقط با شما درد دل می كنيم. انگار اين يك قانون است كه پدر از بچه‌هایش، فقط غمها و نگراني ها نصيبش شود و بهره بچه‌ها از پدر، سايه رحمت و محبّت. ما می خواستیم که ارادت خودمان را اعلام کنیم ولی نمی دانیم چرا از مشکلات و گرفتاری ها صحبت کردیم. شاید نباید این حرف ها را می زدیم؛ اما هیچ جای دیگر و هیچ کس دیگری را پیدا نکردیم. شيعيان بيش از هزار سال است كه حرف دلشان را با شما گفته اند و شما مي‌شنويد، چرا كه شما صاحب آنها هستيد. امام رضا (ع) فرمودند كه شما پدر ما هستيد. هميشه همه بچه‌هاي يك پدر، بچه‌هاي خوبي نيستند، اما يك پدر هميشه خوب است .
برادران يوسف (ع) در حق پدرشان ظلم های بسیاری كردند؛ اما تنها يك كار خوب كردند كه قرآن از آن ياد مي كند . آنها پدرشان را خوب مي شناختند وتصمیم گرفتند که به سوی او برگردند. برادران يوسف به يعقوب (ع) گفتند : كه اي پدر بر تقصيراتمان از خدا آمرزش طلب کن كه ما خطاي بزرگي مرتكب شده ايم. پدر گفت : به زودي از درگاه خدا براي شما آمرزش مي طلبم كه او بسيار آمرزنده و مهربان است .
بياييم ما هم امروز برگرديم . امروز خيلي به اين پدر نياز داريم و امیدواریم که ایشان برای ما طلب آمرزش کنند  ، انشاء الله خدا هم به ما لطف مي كند . 
 


:: بازدید از این مطلب : 285
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 29 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تیم ظهور

 

داستان سفر امام رضا(ع)را جناب محمدرضا انصاری در کتابی به نام "گزارش لحظه به لحظه از سفر امام رضا(ع)به ایران"، البته با رعایت اختصار آورده اند.ما نیز به مناسبت ولادت امام رضا(ع) به آن شدیم تا قسمتی از این کتاب را بیاوریم. در میان تمام ماجراهایی که امام رضا(ع) در این سفر با آن بر خورد نمود و احادیث گران قدری را بیان می نماید می توان به قسمتی از سفر امام رضا(ع) در نیشابور اشاره کرد.آن جا که امام رضا (ع)حدیثی را می فرماید که بعد ها به نام" حدیث سلسلة الذهب" معروف شد.
حدیث سلسلة الذهب در نیشابور
کاروان امام رضا(ع) پس از چندین روز اقامت در نیشابور آمادة حرکت به سوی مرو شد. مأموران برای آنکه از یک سو حضرت را از چشم مردم مخفی کنند و از سوی دیگر احترام ظاهری را حفظ کنند، آن حضرت را بر محملی سوار کردند که از نقرة خالص بود و با پارچه ای از خز پوشانده شده بود که داخل آن دیده نمی شد، و بر روی قاطری سیاه و سفید گذاشته شده بود.
مسیر کاروان از داخل بازار نیشابور بود و سیل جمعیت از مرد و زن از خانه ها بیرون آمده بودند و حضرت را مشایعت می کردند. هنگامی که محمل به وسط بازار رسید دو نفر از سر شناس ترین علمای نیشابور _ که از بزرگان و حافظان احادیث بودند _ب نامهای((ابو زرعه))و ((محمد بن طوسی)) درحالی ک عدۀ ی شماری از علما ومردم گرد آنان بودند ، کنار قاطر آمدند افسار آن را گرفتند به حضرت عرض کردند:
ای مولا و ای پسر مولایمان ،ای امام و پسر امامان ، سلالۀ پاک منتخب ، ای چکیدۀ طهارت پامبر (ص) ، به حق پدران طاهرینت و گذشتگان کریمت، صورت مبارک خود رابه ما نشان ده و حدیثی از پدرانت از پیامبر(ص)نقل کن تا از تو به یادگار بماند.
با درخواست آن دو نفر که ده ها هزار نفر شاهد سخنانشان بودند مرکب را متوقف کردند.گرداگرد کاروان مملو از جمعیت منتظر بود و چشم ها به محمل دوخته شده بود؛ تا آن که غلامان پردۀ خیزی را که بر محمل بود کنار زدند و دیدگان مردم به جمال نورانی علی بن موسی الرضا (ع) روشن شد.
با دیدن آن جمال آسمانی صدای گریۀ مردم بلند شد. عده ای اشک شوق می ریختند،و بعضی از خوشحالی پیراهن خود را پاره می کردند و عده ای خود را بر خاک می کشاندند! همه برای بوسیدن افسار مرکب امام رضا(ع) از یکدیگر سبقت می گرفتند؛ و عده ای بر روی انگشتان پا بلند می شدند و به سوی محمل گردن می کشیدند تا آن حضرت را خوب ببینند.
این منظره قابل کنترل نبود و همچنان تا ظهر ادامه یافت و اشک شوق از دیده ها جاری بود. بزرگان و علما برای سکوت جمعیت فریاد زدند: ای مردم ،گوش فرا دهید و بفهمید. پیامبر(ص) را درباره ی اهل بیتش ناراحت نکنید. ساکت باشید و با فریاد های خود امام رضا(ع)را اذیت نکنید.
برای این که سخن حضرت را همگان بشنوند((ابوزرعه))و((محمدبن اسلم طوسی)) کلمه به کلمۀ حدیث را با صدای بلند برای مردم تکرار می کردند؛و بیش از 24000نفر حدیثی را که از حضرت می شنیدند بر کاغذ می نگاشتند.
امام رضا (ع) پس از سکوت مردم، حدیثی را از پدران بزرگوارشان نقل کرد که به خاطر اسنادش بعد ها((سلسلة الذهب))یعنی((اسناد طلایی)) نام گرفت. حضرت سخن خود را چنین آغاز کرد:
برایم نقل کرد پدرم موسی بن جعفرالکاظم،که فرمود: برایم نقل کرد پدرم جعفر بن محمد بن الصادق، که فرمود: برایم نقل کرد پدرم محمد بن علی الباقر،که فرمود: برایم نقل کرد پدرم علی بن حسین زین العابدین،که فرمود: برایم نقل کرد پدرم حسین بن علی شهید کربلا، که فرمود: برایم نقل کرد پدرم علی بن ابی طالب امیر المؤمنین،که فرمود:برایم نقل کرد برادرم و پسر عمویم پیامبر،که فرمود : برایم نقل کرد جبرییل روح الامین،که فرمود:شنیدم پروردگار عزوجل چنین می فرماید((کَلِمَةُ لا ِالهَ ِالَا اللهُ حِصنی ، فَمَن قالَها دَخَلَ حِصنی،فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی)):((کلمة لا اله الا الله قلعۀ محکم من است. هر کسی آن را بگوید وارد قلعۀ من شده،و هر کس وارد قلعۀ من شود  از عذابم در امان است)).راست گفته اند خداوند سبحان و جبريیل و پیامبران و امامان.(این حدیث امام رضا(ع)در نیشابور به صورت فوق برای مردم بیان فرموده است ،ولی در روایات دیگری آمده است که امام رضا (ع) در سال 194ق در مدینه نقل کرد از پدرش موس بن جعفر از پدرش جعفر بن محمد از پدرش محمد بن علی از پدرش علی بن حسین از پدرش حسین بن علی از پدرش علی بن ابی طالب از پیامبر از جبرییل از میکاییل از اسرافیل از لوح از قلم که خداوند فرمود:((ولِایَةُ عَلِیِّ بنِ اَبی طالبحِصنی اَمِنَ مِن ناری)):((ولایت علی بن ابی طالب قلعۀ من است . هر کس داخل قلعۀ من شود از آتش من در عذاب است)).
گویا مأموران بیش از این نتوانستند تحمل کنند و با تمام شدن حدیث حضرت فورا پرده را انداختند و قاطر حرکت کرد. چند قدم جلو تر امام رضا(ع)پرده را کنار زد و سر از محمل بیرون آورد و فرمود((البته با شرط هایی که دارد و من یکی از شروط آن هستم))!
در روایتی دیگر حضرت پس از ذکر اسناد حدیث چنین فرمود:
...خداوند تبارک و تعالی می فرماید: من خداوند یکتا و یگانه و تنها هستم. ای بندگانم مرا عبادت کنید؛ و بدانید هر کس از شما که مرا با شهادت مخلصانة (( لا اله الا الله)) ملاقات کند وارد قلعة من شده است. و هر کس به قلعه من در آید از عذابم در امان خواهد بود.
پرسیدند :یابن رسول الله، اخلاص در شهادت ((لا اله الا الله)) چیست؟ فرمود:اطاعت خدا و پیامبر(ص)و ولایت اهل بیت(ع).
 
 
 
به کتاب های بحارالانوار:ج93 ص246و247.مناقب آل ابی طالب:ج2 ص 296.الجواهر السنیة:ص225،262،267.معانی الاخبار:ص 371.امالی صدوق:ص 305.امالی طوسی:ص 353.تفسیر کنزالدقایق:ج1 ص 505. تفسیر نورالثقلین:ج5ص548مراجعه شود.


:: موضوعات مرتبط: ولادت امام رضا (ع) , ,
:: بازدید از این مطلب : 260
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 28 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تیم ظهور

ولادت حضرت معصومه علیهاالسلام

ضیافت حضور

از عرش خدا باران سپیده می بارید؛ هلهله فرشتگان شادی آسمانیان را هویدا می کرد؛ ماه با لبخند، بذر نقره می پاشید و ستارگان در بزمِ شادیِ عرشیان، آسمان شهر را با حضورشان چراغانی می کردند. ملائک، شادباش های خداوندی را در سریرهای نور به سرزمین مدینه می فرستادند. شهر غرق در شور، شکفتن گلی از گلستان اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را انتظار می کشید و خانه امام موسی بن جعفر علیه السلام خود را آماده ضیافت تولّدی بزرگ می دید. به ناگاه، فضا از عطر حضور پر شد؛ انتظار به پایان رسید؛ خنده ها شکفت و نوزادی زیبا به ناز دیده باز گشود. پدر که لبخند را هدیه حضور کودک خود کرده بود، نام او را به یادِ مادر خویش فاطمه نهاد.

بانوی آب و آیینه

میلاد سراسر نور حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ، گلِ زیبای مهر محمدی، زینت شاخسار ولایت، نجمه آسمان امامت، کریمه اهل بیت، آسیهِ صداقت ها، مریم پاکی ها، خدیجه مهربانی ها و فاطمه خوبی ها، بانوی آب و آیینه و آفتابْ بر شیفتگان و رهروان راهش تهنیت باد.

بوی بهشت برین

در تنگنای گرمی هوا و در کمبود کیمیای آب، در گوشه ای از کویر بزرگ ایران، قرن هاست که شهری قامت آراسته است. در دامن این شهر، گنبدی طلایی با گلدسته هایی بلند چون نگینی زیبا بر انگشتری شهر خودنمایی می کند. در زیر این بارگاه نورانی، بانویی بزرگ آرمیده است که نامش «فاطمه» و مرقدش زیارتگاهی روح افزاست. مردمان که به پاکی اش ایمان دارند او را «معصومه» می خوانند و چون بارگاهش را سرچشمه کرامت و مهر می دانند «کریمه اهل بیت»اش گفته اند. قرن هاست که آنان بوی بهشت برین را از مرقد پاک او می بویند و جلوه دوباره زهرای اطهر را در حریم حرم او می جویند. بارگاه حضرت معصومه علیهاالسلام زینت شهر قم، پناهگاه پاکان و صالحان و نقطه امید دین باوران است.

حضرت معصومه علیهاالسلام در یک نگاه

مطابق بسیاری از مدارک تاریخی، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در روز اول ماه ذیقعده سال 173 ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود. پدر آن حضرت امام هفتم شیعیان، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، است که او را «ابوالحسن اول» نیز نامیده اند. برطبق شواهد تاریخی، مادر حضرت معصومه علیهاالسلام همان مادر حضرت رضا علیه السلام و زنی پاک و باایمان بوده است. برای ایشان نام هایی چون خیزران، ام البنین و نجمه روایت شده است؛ اما پس از آن که امام رضا علیه السلام از ایشان متولد شد، او را «طاهره» نامیدند.(1)

شکوهمندیِ شرافت

حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در شرافتِ دودمان و طهارت نسل، مقامی به بلندای آسمان دارد. او حیات خود را وام دارِ پدری است که سرچشمه فیض الهی و استمرار سلسله نور پیامبری است. او از زلال محبت مادری پاک و باایمان سیراب شده و در جوار شکوه عظمت روح برادری چون امام رضا علیه السلام بالیده و دامن پرمهرش مأمن محبت به فرزند برادری بوده که لیاقت مدال پرافتخار وصایت خداوندی را داشته است. و این شکوهمندی و شرافت چه زیبا در زیارتنامه اش تجلّی یافته: «السلامُ عَلَیکِ یا بِنتَ رسولِ اللّه ،...السلامُ علیکِ یا بنتَ ولیِّ اللّه ، السلام علیکِ یا اُخْتَ ولیِّ اللّه ، السلامُ علیکِ یا عمّةَ ولیِّ اللّه ».(2)

عاشق برادر

دوران کوتاه زندگانی حضرت معصومه علیهاالسلام همواره در اندوهِ ستم عباسیان گذشت. هنوز بیش از ده بهار از زندگانی را پشت سر ننهاده بود که دست بیداد هارون الرشید دستان نوازش گر پدر را از سر او کوتاه کرد و دریایی از اندوه را بر قلب شریفش جاری ساخت؛ اگر چه قبل ازآن نیز زندان های جور هارون، کم تر، مجالی برای دیدار پدر فراهم ساخته بود. بعد از پدر، حجت خدا و دادرس مردمان، برادر بزرگوارش حضرت علی بن موسی الرضا، تنها مایه آرامش او بود. آن حضرت با دیدار برادر غم ها را از یاد می برد و به کانون زندگی اش نور و صفا می بخشید. همین عشق ویژه به برادر بود که باعث شد نتواند فراق او را تحمل کند و به اشتیاق دیدار برادر مدینه را به قصد مرو ترک گوید.(3)

رتبه ای همانند معصومان

در تعالیم آسمانی، به ویژه در قرآن، از زنان بزرگ و کاملی سخن رفته که خداوند مقام بلندشان را ستوده است. در فرهنگ شکوهمند اسلام نیز از زنانی سخن به میان آمده است که با تعالی روح و کسب کمالات معنوی، این ظرفیت را یافتند که بیش از دیگران فروغ جاویدان و نور الهی ولایت را دریافت کنند. حضرت زینب و حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ، مصداق روشن این زنانند؛ زنانی که ستایش امامان معصوم را برانگیخته، گاه رتبه ای بلند، همسان و همانند معصومان یافته اند.

معصومه علیهاالسلام

شاخسارِ خوش بویِ فاطمه معصومه علیهاالسلام در بیت رسالت و در خانه امامت رویید و در جوار سراسر نور امامان معصومی چون حضرت موسی بن جعفر و علی بن موسی الرضا بالید. از رهنمودهای آن رهبران الهی خوشه ها برگرفت و در پرتو آن، جان خویش را از ناپاکی ها دور نگاه داشت. اوج تقوا و طهارتِ روحِ آن بانو چنان بود که او را معصومه نامیدند. این نشان افتخار از سوی حضرت رضا علیه السلام به ایشان عطا شد(4) و بیانگر اوج قداست و طهارتِ نفسِ این بانوی آسمانی است.

محدثه

ذخایر والای روایات اسلامی که اکنون در پیش روی همه دین باوران و حقیقت جویان است، حاصل رنج عالمان و محدثان بسیاری است که در حفظ و پاس داشتِ این گنجینه گران مایه خالصانه کوشیده اند. در میان اصحاب حدیث به شماری از بانوان با فضیلت برمی خوریم که نام خود را در زمره محدثان ثبت کرده اند. از جمله عناوینی که بلندی مرتبه علم و آشنایی کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ، را با معارف بلند اسلامی نشان می دهد، محدثه بودن آن حضرت است. بزرگان علم حدیث، روایات بسیار از آن حضرت نقل کرده اند. روایاتی که از این بانوی بزرگ نقل شده به دلیل شخصیت والایش مورد توجه محدثان شیعه و سنی قرار گرفته است.(5)

مقام علمي حضرت معصومه (س)

 حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشيع است و مقام علمي بلندي دارد. نقل شده که روزي جمعي از  شيعيان، به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر (ع) و پرسيدن پرسش هايي از ايشان، به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش هاي خود را به حضرت معصومه (س)که در آن هنگام کودکي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام رفتند، ولي هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش هاي خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدي به خدمت امام برسند، غافل از اين که حضرت معصومه (س)جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتي پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاري فراوان، شهر مدينه را ترک گفتند. از قضاي روزگار در بين راه با امام موسي بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجراي خويش را باز گفتند. وقتي امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدايش .

کریمه اهل بیت

از دیر باز آستان قدس حضرت معصومه علیهاالسلام منشأ هزاران کرامت و عنایت الهی بوده است. قرن هاست که قلب های ناامید، دل به درگاه نورانی اش می بندند. دست های تهی، از مهر جاری اش سرشار می شوند و انسان های بی پناه در جوار لطفش پناه می گیرند؛ زیرا آن حضرت را عبد صالح خدا و واسطه فیض الهی می دانند. سفره بی کران کرم حضرت معصومه نیز همواره بر زائران حاجتمند گسترده است. بارگاه لطف و فیض سرشار آن حضرت باعث شده که ایشان را به وصف زیبای «کریمه اهل بیت» بخوانند.

زيارت مأثور درباره حضرت معصومه (ع)

 يکي از ويژگيهاي حضرت معصومه (س)، ورود زيارتنامه اي از سوي معصومان  (س) درباره

ايشان است(7) که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوي بزرگواري است که زيارت

مأثور دارد. بانوان برجسته اي چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خديجه بنت خويلد،

فاطمه ام البنين، زينب کبري، حکيمه خاتون و نرجس خاتون که هيچ شک و ترديدي در مقام

بلند و جايگاه رفيع  آن ها نيست. هيچ کدام زيارت مأثور از سوي معصومان (س) ندارند و اين

، نشان دهنده مقام والاي اين بانوي گرانقدر اسلام است.  باشد که شیعیان و پيروان اهل

بيت عصمت و طهارت(س) به ويژه بانوان، اين مقام بزرگ و عالي را پاس بدارند و همواره الگو و

مظهر عفاف و تقوا و حيا باشند. تنها در اين صورت است که روح باعظمت اين بانوي بزرگ از

همه ما خشنود خواهد شد.

فضیلت زیارت حضرت معصومه علیهاالسلام

در روایاتْ نسبت به زیارت مرقد بانوی برگزیده، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام ، سفارش فراوان شده است و این خود نشان از فضیلت های بی شمار و مقام والای آن بانو دارد. سه امام معصوم زیارت آن حضرت را ترغیب و تشویق کرده و اجرای بزرگ برای آن بیان کرده اند.(8) جاکه چنین پاداش عظیمی بعد از امام رضا علیه السلام ، درباره هیچ کدام از فرزندان حضرت موسی بن جعفر نیامده است.(9)

دختر روح و جسم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم

در زیارت نامه ای که امام رضا علیه السلام در شأن حضرت معصومه علیهاالسلام آورده اند، آن بانو با عناوینی چون دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ، دختر فاطمه و خدیجه علیهاالسلام ، دختر امیرالمؤمنان علی علیه السلام ، دختر حسن و حسین علیهاالسلام دختر ولی خدا، خواهر ولی خدا و عمه ولی خدا خوانده شده اند. این تعبیرات بلند، تنها بیانگر شرافت دودمان آن حضرت نیست، بلکه نشان دهنده آن است که حضرت معصومه علیهاالسلام از نظر معنوی و مقامات عالیِ ملکوتی ،به راستی فرزند روح و جسم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امامان معصوم است،(10) و به حقیقت، دختر جسمانی و روحانی پیامبر و امام معصوم فضیلتی بسیار ارزشمند به شمار می رود.

مقام بلند حضرت معصومه علیهاالسلام

شخصیت عظیم و روح الهی حضرت معصومه علیهاالسلام در زبان مورخان و عالمان دین چنین توصیف شده است. محدث گران قدر حاج شیخ عباس قمی به هنگام بحث از دختران حضرت موسی بن جعفر می نویسد: «بر حَسب آنچه به ما رسیده، افضل آنها سیده جلیله معظّمه، فاطمه بنت امام موسی علیه السلام ، معروف به حضرت معصومه، است».(11) پژوهشگر معاصر، علامه بزرگوار حاج شیخ محمدتقی تستری، صاحب قاموس الرجال نیز می نویسد: «در میان فرزندان امام کاظم علیه السلام با آن هم کثرتشان بعد از امام رضا علیه السلام کسی هم سنگ حضرت معصومه علیهاالسلام نمی باشد».(12)

ماه منیر قم

خاک پاک دارالایمان قم، مدفن بیش از چهار صد تن از امام زادگان شایسته تعظیم و تجلیل است.(13) در میان این چهار صد اختر تابناکی که در آسمان معنویت قم نور افشانی می کنند تربت پاک شفیعه روز حشر و کریمه اهل بیت چون ماه تابانی همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان خود قرار داده و دیار مقدس قم را شکوهی بی پایان و عظمتی کم نظیر بخشیده است؛ به گونه ای که همه روزه هزاران عاشق دل سوخته، از هر شهر و دیار و کوی و برزن، بر آن ضریح نقره فام چونان نشانی از کوی دوست بوسه می زنند و شمیم بهشتیِ قبر پنهان زهرای مرضیه علیهاالسلام را از آن استشمام می کنند.

بیت النور

حضرت معصومه علیهاالسلام از عالی ترین نمونه های بندگی خدا در خاندان ولایت و امامت است. عبادت و شب زنده داری آن حضرت در اقامت هفده روزه شان در قم، گوشه ای از یک عمر خضوع و خشوعِ آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاک الهی است. حجره ای که آن حضرت در مدت اقامت خود در قم در آن جا مشغول عبادت بود، هم اکنون به«بیت النور» معروف و تا دامنه قیامت هدایتگر و الهام بخش بندگان عاشق عبادت و ولایت است و چه خوش سروده اند اهل ذوق:

این جایگاه که چون ماه و اختر است

خود سجده گاه دختر موسی بن جعفر است(14)

منبع فیض الهی

عالمان دینی پیوسته در حل مشکلات خویش از روح بلند ائمه و اولیای خدا استمداد می جسته اند. عالم بزرگوار مرحوم محدث قمی در حالات بزرگْ فیلسوف اسلامی، مرحوم ملاصدرای شیرازی آورده است: «مرحوم ملاصدرای شیرازی به خاطر بعضی مشکلات از شیراز به قم مهاجرت فرمود و در قریه کَهَکْ اقامت نمود. آن حکیم فرزانه هرگاه مطالب علمی بر او مشکل می شد، به زیارت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام می آمد و با توسل به آن بزرگوار مشکلات علمی برایشان حل می شد و از [سوی[ آن منبع فیض الهی مورد عنایت قرار می گرفت».(15)

هجرت به قم

در سال 201 ق، یک سال پس از سفر تبعید گونه حضرت رضا علیه السلام به شهر مرو، حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام که فراق برادر را بر نمی تافت همراه عده ای از برادران خود برای دیدار امام و تجدید عهد با ایشان بدین دیار روی آورد. کاروان حضرت در بین راه گرفتار عده ای از دشمنان اهل بیت و ماموران حکومتی می شود و در جنگی نابرابر عده ای از همراهان حضرت به شهادت می رسند. حضرت معصومه علیهاالسلام در حالی که از اندوه بسیار، ناتوان شده بود از همراهان خویش می خواهد که ایشان را به قم ببرند. بزرگان قم در استقبالی کم نظیر حضور آن حضرت را گرامی داشتند. آن بزرگوار هفده روز در شهر قم به سر برد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود و واپسین روزهای عمر پربرکت خویش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاک الهی به پایان رساند.(16)

فاطمه ثانی

حضرت معصومه علیهاالسلام ، فاطمه ثانی و جلوه دوباره زهرای اطهر است. حرمش حریم آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم و مزارش زیارت گاه عارفان و دلدادگان خاندان رسالت است. شکوهمندی گنبد و بارگاهش، تسلی بخش جان سوخته دلانِ قبر پنهان صدیقه کبراست و مرقدش بهشتی از معنویت و چشمه ای از فیض و کرامت را در خود پنهان دارد. عالمان شریعت آستان بوس حرم اویند و عاشقان ولایت جرعه نوش مقامش. درود خداوندی نثار روان پاک او و همه اهل بیت پیامبر باد.

لطف بی انتها

آیتی از خداست معصومه

لطف بی انتهاست معصومه

عطر باغ محمدی دارد

زاده مصطفی است معصومه

پرتوی از تلألؤ زهرا

گوهری پربهاست معصومه

ماه عفّت نقاب آل کسا

دختر مرتضی است معصومه

اختری در مدار شمس شموس

یعنی اخت الرضاست معصومه

زائران، یک در بهشت این جاست

تربتش باصفاست معصومه

در توسل به عترت و قرآن

باب حاجات ماست معصومه

حِسان

بِضعه موسی

آتش موسی عیان از سینه سیناستی

یا که زرّین بارگاهِ بضعه موساستی

بضعه موسی بن جعفر فاطمه کز روی قدر

خاک درگاهش عبیر طره حوراستی

نوگلی رنگین ز طرف گلشن یاسین بود

آیتی روشن ز صدر نامه طاهاستی

پرتوی از آفتاب اصطفای مصطفی

زهره ای از آسمان عصمت زهراستی (17)

فتح علی خان صبا

توتیای تربت

این روضه صفیّه حق خواهر رضاست

یاخود اگر غلط نکنم عرش کبریاست

معصومه بنت موسیِ جعفر که تربتش

بر دیده اعاظم و اعلام توتیاست

آیت اللّه حاج شیخ لطف اللّه صافی

پی نوشت

(1) محمد محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه علیها السلام فاطمه دوم، انتشارات علامة، صص109 - 111.

(2) ر.ک: زیارت نامه حضرت معصومه علیها السلام.

(3) علی اکبر مهدی پور، کریمه اهل بیت، نشر حاذق، 1374، صص 172 - 173 (با تغییر و اضافه).

(4) «من زار المعصومة بقم کمن زارنی». ناسخ التواریخ، ج7، ص337.


:: موضوعات مرتبط: ولادت حضرت معصومه (ع) , ,
:: بازدید از این مطلب : 298

|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 15 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تیم ظهور

 

بنام خدا
 
(تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم و یُثَبَّتاَقدامَکُم) 
((اگر خدا را یاری کنید،او شما را یاری میکند و گام هایتان را ثابت و استوار می سازد))                سوره ی محمد/7  
سخن از یاری خداست ،بدیهی است که خدای تبارک وتعالی هیچ احتیاجی به کمک کسی ندارد ،زیرا او سرچشمه بی نیازی است وهمه مخلوقات نیازمند به اویند،چنانچه خود فرمود:
(اَنتُمُ الفُقَراءُ اِلی اللهُ هُوَ الغَنیُ الحَمید) فاطر/15
نصرت خدا،عبارت است از یاری دین حق ویاری پیغمبرخدا وائمه هدی(س)به عبارت دیگر هرکس دریاری کردنش رضای خدای تعالی است،یاری کردن او یاری خداست
حبّ محبوبان حق،حبّ خداست**یاری حق،یاریِ آن اولیاست بنابراین هرکس حضرت بقیة الله رایاری کند،خدارا یاری نموده است خلیقة الله،بقیة الله،نزدیک ترین وسیله به خدا وسبیل الله است.رضای او رضای خداست،خواست او خواست خداست،
وخشم و غضب او خشم خداست.
سخن در این است که چگونه می توانیم او را یاری کنیم؟
یکی از راههای یاری حجت خداامام زمان(ع) است مراجعه به ایشان و گوش دادن به حرفهای دلسوزانه ی این پدر مهربان میباشد اما بشر از همان روز اول با سعادت خود سر جنگ داشته ومعمولاً بی راهه را برراه ترجیح داده است برای روشن شدن موضوعجوانی را درنظر بگیرید که از سر جوانی رهنمودهای دلسوزانه ی والدین خصمانه به نظر می آورد.امافرزند هر چندخطا کارباشد وبا والدین مخالفت نمایدباز هم همان فرزندنیازمند است؛همان فرزنی است که باز عطش محبت
والدین خود را دارد.به زودی همه ی رفتارهای گذشته ی خود را از یاد میبرد،ولطف پدرومادر خویش راطلب می کند،والدین نیز با وجود رنجبخشی که از وی دارند،باز به او توجه می کنند.
حالا شما خودرا به جای این جوان خطا کار که دوباره به سوی والدین خود بازگشته،بگذارید.
آیا شما نمی خواهید که دوباره دل والدین را بدست بیاورید؟ آیا شما نمی خواهید که دوباره پدرومادرتان  به روی شما لبخند بزنند و شما راباآغوش باز بپذیرند؟
شما کارهایی را انجام می دهید تارابطه ی بین شما ووالدینتان صمیمی تر شود وشما برای این که این صمیمیت و مهربانی وتوجه رابدست آورید آنها را در کارهایشان کمک میکنید وحتی بعضی کارها را جلوتر از آنها انجام می دهید.در واقع شما والدینتان را یاری میکنید وانتظار دارید که آنها هم شما را مورد توجه و محبت خود قرار دهند.پدرومادر به یاری ما احتیاجی ندارند؛این ما هستیم که محتاج کمک آنانیم واین همان قصه ی من وامام من است.
این سخن را بشنوید :
((به خدایی که می پرستید،امام زمان (عج) از پدر به شما نزدیکتر است.باید روی شما به روی امام زمان باز شود،بیشتر از این که رویتان به روی پدرو مادرتان باز است)). من نمی گویم:معصیت کنید یا مرتکب محرمات شوید ویاواجبات ومستحبات راترک کنید،هرگز چنین سخنی رانمی گویم؛در ارتکاب ترک واجبات، امام زمان رنجیده ومهموم و مفموم میشوند،اما باهمه ی این مقدمات،بازهم شما یتیم هایی هستید که فرزند معنوی او محسوب میشوید.باید همان طوری که از پدرت در خواست میکنی از اوهم در خواست کنی.همان طور که خودمانی باپدرت حرف میزنی واز او درخواست مکنی،باامام زمان هم حرف بزنی،ازاو بخواه.((هیچ آدابی وتربیتی مجو!))امام زمان رااز خودت دور نبین؛همانطور که پدر ومادرت را دو سه ساعت درشبانه روز می بینی وبا گمان پرویی از آنها در خواست میکنی که فلان چیز رابرایت بخرند و تهیه کنند ،همین طور دربیست وچهار ساعت شبانه روز باامام زمان حرف بزن.بهخود امامزمان سوگند،اگر راه حجت و دوستی را این چنین که می گویم باز کنی،خیلی زود به مقصد می رسی.
کتاب مجالس حضرت مهدی(عج)ص269
   یکی از لازمه های ارتباط داشتن با کسی، هم فکر و هم عمل بودن با آن شخص است پس ماهم برای ارتباط داشتن با وجود مقدس امام زمان (عج)پدر مهربانمان باید آن گونه باشیم که این امام بزرگوار از ما انتظاردارند چنانکه خود امام (عج) درنامه ای به شیخ مفید می فرمایند) هریک ازشما باید کاری بکند که او را به محبت و دوستی ما نزدیک سازد،واز آنچه که خوشایند ما نیست وباعث کراهت وخشم ماست،گزیند... خداوند،راه رشد وهدایت رابه شما نشان دهد .وبه رحمت خود،وسایل توفیق را به آسانی برای تان فراهم فرماید.)
کلمة الامام المهدی (عج)ص:192و193
باید به کوشیم ،که در هر لحظه،بادقت نظرو بصیرت الهی وظیفه ی خودرا بشناسیم ،وبه ان عمل کنیم،تادراین امر مهم (نصرت امام عصر مان)سستی نکرده باشیم.راه،روشن است وحجت تمام.
اینک ،بیاییم ودراین راه روشن گام نهیم.و از بیراهه به راه باز گردیم.


:: موضوعات مرتبط: , ,
:: بازدید از این مطلب : 302
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : 15 / 7 / 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : تیم ظهور

 بارگاه


به دل حک شد به خط آشنایی
شب میلاد و آغازِ گدایی
گدای بارگاهِ سبزِ عشقم
ببین امشب دلم گشته هوایی
به پیش پای تو غرقِ سرشکم
که شاید سر زنی بر بی‌نوایی
کریمه کاسه‌ام بنگر که بالاست
کرم بنما تو هر چه می‌توانی
تویی معصومه، عصمت پیش رویت
کند سجده از این نورِ خدایی
تویی بانوی قصرِ سرخِ مذهب
که با زینب همیشه هم صدایی
همین بس از تو ای معصومه جانم
لقب گیرنده‌ از جامِ رضایی
رضا نامِ تو را معصومه خوانده
که سر تا پا چنین زهرا نمایی
همه امشب کنارِ بارگاهت
من و این گریه و فصلِ جدایی
دلِ فطرس شده در شامِ میلاد
اسیرِ گنبدِ زردِ طلایی



:: موضوعات مرتبط: ولادت حضرت معصومه (ع) , ,
:: بازدید از این مطلب : 340
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : 15 / 7 / 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد